۱۳۹۱ آذر ۱۶, پنجشنبه

آه ، باغبان



تنها برای تو گریستند
 

ای باغبان پیر
 

این گلبوته ها که در خاکند،
 

تنها برای تو سرودی خواند
 

دسته ی گلهای شیپوری،
 

تنها برای تو سرخ کرد
 

شقایق
 

گلگونه رخ .
 

نرگس
 

برای تو تنها
 

لحظه ای  کشید دست
 

از هم آغوشی
 

با عکس خود در آب .
 

دستان تو مرهمیست
 

بر زخمهای خاک .
 

اینک 

در واپسین دم غروب باغ
 

بلبلی عاشقانه قصه ی عشق تو میخواند.
 

گلها همه شیون کنان
 

خاک بر سر می کنند.


مهر 89

۱ نظر:

ناشناس گفت...

ممنون عالی بود!
کیوان