۱۳۹۴ مهر ۲۶, یکشنبه

در باب ایام محرم


در هیئت ما هر چه بخواهید بلا هست
آنجا که بلا هست در آن نور خدا هست

کام من و دل گشته روا ماه محرم
از قیمه بپرهیز دلا ، مرغِ خدا هست !
هیهات ازین قمه و زنجیر و سر و دست
بر سینه و سر زن ، بنگر شام کجا هست !
دلبر زپی مایِ کفن پوش روان است
زخمی اگر آمد به بدن ، شکر دوا هست
یک چشمه ز چشم تو بدیدم تــهِ دسته
سهمی به تو هم از من و از دسته ی ما هست
دیدم که رفیقان همه در فکر طعامند
گفتم ز محرم اثری پیش شما هست ؟
پس یاد خدا رفت کجا ، خیمه کجا رفت ؟
گفتا تو برو دیگ بیاور که غذا هست
یخچال اگر پر شده از قیمه ی نذری
پرکن کمد و طشتِ حمام البته جا هست !
این بود هدف زانهمه سر برسر نیزه !
گفتند نترس سهم تو و سهم خدا هست
فهمیدم از آن شام غریبان که چه جورست
شامیست که باب دل فقه و فقها هست
از این پلو و قیمه و حلوا و فسنجان
سهمی به خدا گر نرسد، خانه خدا هست !

هر لقمه زنی بهر تو رکعت بشمارند
کن حمله به واجب پس از آن وقت قضا هست !

هیچ نظری موجود نیست: