۱۳۹۴ تیر ۲۵, پنجشنبه

تاریخ جهانگشاد (3)



آورده اند که مولوی غیاث الدین ترشیزی طبیبی سخت حاذق بود.چون وی بر بالین معین التجار بخواندند ، پس از روئیت نبض و زبان قدری نشادر تجویز نمود و از سرای بیمار بیرون شد شاگردان مولانا در شگفت از تجویز نشادر ، علت بخواستند . فرمود چون بر بالین وی رفتم ،او را مردی یافتم بغایت فربه و آزمند و محتشم ،هم بر مال و هم بر تن .فرشته ی مرگ نیز بر بالین نشسته بود تا جانش بستاند. تنها چاره در نشادر دیدم شاید که بر مرگ پیشی گیرد و ملک الموت بر وی دست نیابد !

(طب الکبیر ترشیزی- 785 قمری)

هیچ نظری موجود نیست: