آورده اند که مولوی غیاث الدین ترشیزی طبیبی
سخت حاذق بود.چون وی بر بالین معین التجار بخواندند ، پس از روئیت نبض و زبان قدری
نشادر تجویز نمود و از سرای بیمار بیرون شد شاگردان مولانا در شگفت از تجویز نشادر
، علت بخواستند . فرمود چون بر بالین وی رفتم ،او را مردی یافتم بغایت فربه و آزمند
و محتشم ،هم بر مال و هم بر تن .فرشته ی مرگ نیز بر بالین نشسته بود تا جانش بستاند.
تنها چاره در نشادر دیدم شاید که بر مرگ پیشی گیرد و ملک الموت بر وی دست نیابد !
(طب الکبیر ترشیزی- 785 قمری)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر