۱۳۹۴ خرداد ۲۹, جمعه

دیدار

در خواب بودم که آتش گرفت پيراهنم
از هرم دستهاي خيال تو
اي يگانه مشعل سوزان


اینجا
که ابرهای شک و تردید
بر زمین سترون سوخته
از بادهای فراموشی
آبستن اند و بارور ،
هر روز
در خیال عبثی
تار و پود این حصیر بی انتها را
با دستانی از امید
با اشک و خون
پیوند می زنم.

سویی به چشمی نمانده
دستی برای دعا !
و یاد تو اینک
باز آمده از زمانی نامعلوم
کورسویی ،
رفته تا کجا !





* لینک شعر با صدای خودم /فقط باید موقع دانلود فیلترشکنتان را از کار بیندازید.

http://s6.picofile.com/file/8194484268/record%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B5%DB%B0%DB%B6%DB%B1%DB%B9%DB%B1%DB%B0%DB%B5%DB%B6%DB%B2%DB%B3.mp3.html
 

۴ نظر:

ناشناس گفت...

سلام و درود آق میتی عزیزم
دست مریزاد شاعر جان
(چشمم ب کف پات) ک الحق در عرصه ی قلم (نظم و نثر) استادی و بی ادعا
با اجازه با نام شاهین کپی کردم
ارادتمند جانان

ناشناس گفت...

اینم دوس داشتم 💕 میزارمش اینجا اگر مایل نبودی حذفش کن

زندگی سخت است
زندگی ساده ست
طبق قانون زنده ام اکنون
طبق قانون مرده ام فردا
بر اساس بند هفتاد ، ماده ی سیصد
جسم من شاید میان
اینهمه خون و جسد
با یک شماره
بی هویت
روی تخت
بی آرزویی پاک، افتاده ست
طبق قانون فلان و ماده ی بهمان
پسر همسایه ام دیروز
در خیابان کناری راه میرفته
شیر می خورده
همزمان هم تیر میخورده.
در کنارم با تنی پاره
غرق در خونابه ها وشیر
روی لختی خاک افتاده ست.
بر اساس اتفاقی
گاو همسایه
پوشه ی اسناد و برگ دیپلم من را
در خیابان یافته برده ست
آه او قانون نمیداند
شاید اکنون در میان اینهمه قانون
برگ برگ هر سند ، هر عکس
بودن قانونیم را
تکه تکه کنده و خورده ست
مادرم می گفت اما
مردکی کوتاه قد
با فرهی اسطوره ای
هر روز
غرق در لبخند زیبا ، پشت میزی
ذره ذره
لحظه لحظه
جسم فردای مرا خورده ست.
زندگی سخت است
زندگی ساده ست.
شاهین | 16/11/2012
ارادتمند جانان

آق میتی گفت...

آره جانان جان
اینو خودم هم دوست دارم .یادگار بحبوبه ی اون ایام بود.
شدیم عین حکایت سیزیف ، هی سنگ رو میبریم نزدیک قله ، دوباره قل می خوره
از دستمون و بر می گرده سر جاش و روزی جدید و حکایتی کهنه !
ممنونم که سر میزنی بهم . در مورد اون مسئل تو کامنت بالا هم ، راستش
من پاسخ ندادم چون نه خودم رو لایق چنین چیزهایی می دونم و نه دوست دارم
خودم رو گول بزنم. می دونم که از لطف و مهربونیته اون حرفها .

قربانت شاهین

بابک گفت...

من نظر میدم ثبت نمیشه!