۱۳۹۱ اسفند ۳, پنجشنبه

لولیتا





در خواب بوسیدم رخت بوی شراب می دهی
مزمزه کردم آن شکر طعم سراب می دهی
صدها عمارت ساختی پرنقش و رنگ دلفریب
چون آمدم نزدیکتر نقشت بر آب می دهی
با چشم میخوانی مرا با دست میرانی مرا
وین چشم عطشان مرا هردم تر آب می دهی
بازی مکن با من دلا کمتر نشانی ده مرا
هردم برات دیدنت دیه خراب می دهی
صدها گل پر پر شده از عشق من بر رودها
زین دسته گلهایی که تو هر دم بر آب میدهی
بیخواب بودنهای من ،بیتاب دیدار تو ام
با لنترانی خواهش من را جواب میدهی
ای ساقی لولی وشم تا کی ازین شوری چشم
هردم مرا پیمانه از چشم پر آب میدهی

زمستان

۲ نظر:

کیوان گفت...

آقا فکر ما جوانها(!) را هم بکن که برای درک "تکست" های رپ هم نیاز به لغت نامه داریم!

بابک گفت...

غزل های امروزی را دوست دارم
شاه بیت این:
صدها گل پر پر شده از عشق من بر رودها
زین دسته گلهایی که تو هر دم بر آب میدهی
ایول. حالا چرا لولیتا؟ :-)